چکیده
زمینه: در ارتباطات روزمره، دوزبانهها میان دو زبان جابهجا میشوند؛ فرایندی که مستلزم انتخاب زبان هدف و کاهش تداخل از زبان غیردلخواه است. مطالعات پیشین ساختارهای عصبی در افراد دوزبانه و الگوهای فعالسازی مرتبط با انجام وظایف زبانیِ همراه با تعارض را آشکار کردهاند. با این حال، یک پرسش باقی مانده این است که آیا این تغییر زبانهای کلامی بر عملکرد مغز در وظایف غیرکلامیِ دارای تعارض نیز تأثیر میگذارد یا خیر.
روشها: در این پژوهش، از تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) برای بررسی تأثیر دوزبانگی در کودکان حین انجام دو وظیفهی غیرکلامی شامل تعارضهای محرک-محرک و محرک-پاسخ استفاده شده است. سه گروه از کودکان ۸ تا ۱۱ ساله—دوزبانههای همزمان از بدو تولد (2L1)، یادگیرندگان زبان دوم (L2L)، و گروه کنترل یکزبانه (1L1)—در حین انجام دو آزمون سایمون رنگی و استروپ عددی تحت تصویربرداری قرار گرفتند. زمان واکنش و دقت عملکرد ثبت شد.
یافتهها: در مقایسه با گروه کنترل یکزبانه، کودکان دوزبانه تأثیر رفتاری بیشتری در شرایط همخوان و ناهماهنگ در این وظایف نشان دادند. این اثر با فعالسازی نواحی مغزی که بهطور عمومی در کنترل شناختی کلی، پردازش زبان یا حل تعارضهای زبانی در افراد دوزبانه نقش دارند (هسته دمدار، شکنج کمربندی خلفی، شکنج گیجگاهی فوقانی، و پیشکوه) همراه بود. همچنین، میزان فعالسازی این نواحی در گروه 2L1 بیشتر از گروه L2L بود.
نتیجهگیری: ارتباط میان زمان واکنش طولانیتر و فعالسازی نواحی مغزیِ مرتبط با زبان، از این فرضیه پشتیبانی میکند که در مواجهه با تعارضهای زبانی، تخصص یافتن مغز افراد دوزبانه میتواند توانایی آنها را در پردازش تعارضهای غیرکلامی، دستکم در مراحل اولیه زندگی، تحت تأثیر قرار دهد.
سلام خانم دکتر
ممنون از اینکه مطالعاتتون را در اختیار ما میگذارید.
مقالاتتون بسیار ارزشمند و کاربردی هستن برای ما.
up2pvt
gzjlg4
73q0n4